نوشته هایی که یاد گرفتم و تجربه کردم و بهش اعتقاد دارم

تو این وبلاگ، میخوام حرفایی که همه جا میگم و بهش ایمان دارم و جزء اصول زندگیمه رو بنویسم. همین.

نوشته هایی که یاد گرفتم و تجربه کردم و بهش اعتقاد دارم

تو این وبلاگ، میخوام حرفایی که همه جا میگم و بهش ایمان دارم و جزء اصول زندگیمه رو بنویسم. همین.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند» ثبت شده است

سلام

وقتتون بخیر

دیروز یکی از دوستانم در مورد ازدواج ازم پرسید



گفت به نظرت در شرایط کنونی ازدواج کردن خوبه یا نه؟


اولشم گفتم اگه میخای نظرمو بهت بگم بعد بشینی بخندی تا هیچی نگم/.

گف : نه. میخوام واقعا از راهنماییت استفاده کنم.


دیگه نظرمو براش نوشتم.

  • ساکت

سلام دوستان عزیزم؛

 خیلی خوشحالم که یه جایی دارم و میتونم حرفامو بزنم، یعنی حرفای آنچنانی نیستنا، ولی خب خداروشکر میکنم که یه بستری فراهم شد که دوستان جدیدی پیدا کنم و از نظرات و بازخورداشون تو زندگیم استفاده کنم.

مطلب اول رو به امید خدا میخام در مورد موضوع «تربیت فرزند» بنویسم.

من خودم این اعتقادو دارم که

اولاً: نباید بچه رو مجبور کرد به همه سلام کنه و همه رو ببوسه و با همه برخورد خوبی داشته باشه، چرا؟ چون معتقدم بچه هم مث ما هست دیگه، چه فرقی داره، وقتی از یکی خوشش بیاد، یا ببینه که باباش یا مامانش خوشش میاد، و نتیجه بگیره که آدم خوبی هست، پس بهش احترام میذاره و سلام میکنه و شوخی میکنه.

دوماً: بچه رو نباید با بقیه بچه ها مقایسه کرد. اصلاً. ما کاری

  • ساکت